داستانی را که می خوانید، واقعی است و شخصیت‌های آن خیالی نیستند، اتفاقات این داستان همگی بر روی کره زمین رخ داده و امکان تکرار آن بر روی نقاط دیگری از کره زمین محتمل و ممکن است.

روایت یک داستان واقعی و تامل برانگیزسرویس ورزش مشرق قاره سبز و کشوری به نام اسپانیا، شهری به نام مادرید و باشگاهی در قلب شهر با هوادارانی که بیشتر در مرکز و شمال شهر خانه دارند و از رفاهی نسبی برخوردار بوده و البته در مدرنیته، سطح تکنولوژی، حقوق حقه شهروندی، ثروت فردی و حیثیت اجتماعی کمی بهتر از هم نوعان خود در اروپای شرقی و کمی بدتر از هم نوعان خود در انگلیس یا فرانسه و آلمان هستند.

حکومت اسپانیا البته فارغ از تغییرات مقطعی ناشی از حزبی که روی کار است و رنگ غالب پارلمان، حکومت سوسیالیستی است که از خاندان سلطنتی خود تاثیر می گیرد و به طور مطلق، مستقل و مردمی نیست. در هر حال لااقل در شهری که نام برده شد، مردم از داشتن خاندان سلطنتی خود چندان ناراضی نیستند، در جشنهای سلطنتی شرکت کرده و با دیدن پادشاه جوان و فرزندانش، سرشار از شادی می شوند. البته هر از گاهی وقتی به یاد بیکاری، گرانی خوراک و پوشاک، سردی زمستان و هزینه های سرسام آور بهداشت و درمان می افتند، با همان شور و حال وارد تظاهرات خیابانی علیه پادشاه خود می شوند.

روایت یک داستان واقعی و تامل برانگیز 

و اما داستان از اینجا شروع می شود که طبق یکی از اصول شهروندی نوشته یا نانوشته در کشورهای مدرن و پیشرفته جهان، یعنی اصل " یک شهر – یک تیم" شهر مادرید نیز البته به صورت منطقه ای دارای تیم مخصوص به خود است، مردم جنوب البته هوادار تیم کارگری شهر یعنی اتلتیکومادرید هستند و آنها نیز در همین قالب به این حق شهروندی می رسند.

یک شهروند درست یا غلط، دیوانه وار یا عاقلانه، عاشق تیمی می شود که نسبت به ان حس مالکیت دارد، آن را نماد شهر خود می داند، با شکست آن غمگین و با پیروزی آن شاد می شود، کارت هواداری رسمی می خرد و مالیات همان کارت را هم پرداخت می کند، بلیت کامل یک فصل را می خرد و باز هم برای هر بازی در صف خرید بلیت می ایستد و وقتی به گیشه می رسد بدون دریافت بلیت، مبلغی را به مامور گیشه می دهد تا کمک بیشتری به "باشگاه خودش" کرده باشد.

روایت یک داستان واقعی و تامل برانگیز 

از فروشگاه فرهنگی – ورزشی تیمش خرید می کند، از خرید خود لذت می برد یک محصول با کیفیت و عالی و پولی که وارد صندوق تیم محبوبش می شود. او خوب می داند در خرید و فروش بازیکنان تیمش سهم دارد، و البته واقعا هم سهم دارد و در بازار بورس شهرش، سهام باشگاهش را خریداری می کند.

ژانویه سال 2013 میلادی، فلورنتینو پرس، مدیرعامل کنونی باشگاه تحت عنوان تاجر و بازرگان بزرگ مادریدی با شهردار وقت مادرید وارد مذاکره می شود، ماجرا مربوط است به یک پروژه بزرگ که پرس ادعا می کند یک هدیه بزرگ به مردم شهر مادرید است. بازسازی و نو سازی استادیوم سانتیاگوبرنابئو در قالب یک طرح مدرن و بی سابقه و منحصر به فرد.

روایت یک داستان واقعی و تامل برانگیز 

شهردار مادرید در آن زمان ضمن بررسی طرح نامه ای به فرماندار مادرید می نویسد و در آن نامه به غیرممکن بودن اجرای این طرح اشاره می کند، دلیل آن هم این است که با اجرای این پروژه بخش عظیمی از خیابانهای اطراف برنابئو به خصوص خیابان قدیمی کونچا اسپینا تخریب شده و از حریم عمومی شهر، حذف می شوند. ایستگاه متروی برنابئو نیز که خروجی آن دقیقا مقابل درب غربی برنابئو باز می شود با این طرح جدید، باید عقب نشینی داشته باشد که هزینه خاص خودش را دارد.

روایت یک داستان واقعی و تامل برانگیز 

خبر به نخست وزیر وقت اسپانیا می رسد و در نهایت طرح تصویب نمی شود، اما پرونده باز می ماند تا مسئول این پروژه درباره آن نظر بدهد، مسئول این پروژه کیست؟ چه کسی یا چه کسانی باید درباره وضعیت یک استادیوم تحت مالکیت یک باشگاه خصوصی تصمیم بگیرند؟ فقط و فقط مردم شهر مادرید، حتی کسانی که در مسافرت و بیرون از خاک اسپانیا هستند، در نظرسنجی رسمی با کد ملی و شماره پاسپورت به سال 2014 شرکت کردند و در نهایت مشخص شد که مردم شهر مادرید تا مرز 73 درصد موافق بازسازی و نوسازی استادیوم برنابئو هستند. در این نظر سنجی قطعا هواداران اتلتیکومادرید نیز به عنوان شهروندان مادریدی شرکت کردند و رقم ثبت شده یعنی 73 درصد نشان از علاقه زیادی مردم شهر برای نوسازی این قلعه سیمانی داشت.

شهردار شهر مخالف است، فرماندار مادرید حتی دست به دامان دادستانی و دادگاه عالی اسپانیا می شود، نخست وزیر وقت نیز مایل به اجرای این پروژه نیست، اما همه اینها هیچ اهمیتی مقابل رای مردم مادرید ندارد. طرح اجرایی می شود و حتی پارلمان اسپانیا از مدیرعامل و هیات مدیره وقت باشگاه رئال مادرید می خواهد برای اجرای این پروژه خصوصی و مستقل از دولا با توجه به ابعاد مهم شهری و اجتماعی آن، تعهداتی به نماینده مادرید در مجلس اسپانیا بدهد.

داستان از این هم جالب تر می شود، فلورنتینو پرس با انتشار بیانیه ای در وب سایت رسمی باشگاه می نویسد: متاسفانه با توجه به محکومیت رئال مادرید زیر نظر حمک عجیب فیفا و تحریم در خرید و فروش بازیکن، باشگاه رئال مادرید از نظر مالی دچار مشکل شده است، پروژه بازسازی برنابئو با کسری بودجه 14 میلیون یورویی مواجه می شود.

تنها دو هفته کفایت می کند تا هواداران رئال مادرید و حامیان مالی این باشگاه این کسری بودجه را تامین کنند، نه کمکی از دولت گرفته می شود نه خبری از عابر بانک های تشنه شهرت در میان است و نه مدیران باشگاه برای درآمدزایی نیاز به همایش های بیهوده و دعوت مدیران ثروتمند و لابی های عجیب و غریب دارند. آنها هواداران خود را دارند و همین کافی است، هوادارانی که به اصل " یک شهر – یک تیم" واقف هستند و از این که می توانند برای تیم خود دلهره داشته باشند، نگران تیم خود باشند و با تیم خود زندگی کنند، بسیار خوشحالند.

پروژه بازسازی برنابئو در سال 2020 به سرانجام و مرحله بهره برداری خواهد رسید و البته سال 2017 با توجه به احداث زیربناها و چارچوب لازم برای آغاز تغییرات اساسی، سخت ترین سال این پروژه خواهد بود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس